نیست که نیست؟

ساخت وبلاگ
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود...

+ حضرت حافظ
نینا، شاگرد سخت کوش و دوست داشتنی من، دختر خندان و مهربان...
مگر می شود نباشی؟ مگر می شود دیگر رنگ روی صفحه نریزی و اثری از تو نباشد؟
مرگ چیست؟ مرگ چیست؟ مرگ چیست؟ که انقدر دور اما نزدیک است. 

نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 123 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

انگار زمان هر چه می گذرد تو تبدیل به یک رویا می شوی و نه یک خاطره. نه یک اتفاق واقعی. راستش را یخواهی چیزی جز این هم نباید می شد. آدم که نمی تواند تا ابد غصه ها را با خودش کِش بدهد. شاید بهتر همین باش نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 135 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

می بوسمت
و اگر گناه است 
و  جهنم در  انتظارمان
من،
می بوسمت!
بارها و بارها...

بهشت من، 
جایی میان لب های توست
این بار محکم تر، 
می بوسمت...

نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 144 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

داشتم فکر می کردم: چه کسی می داند آدم چندبار زمین می خورد، چندبار بلند می شود؟ چندبار امیدش را از دست می دهد و بعد امیدوارتر از قبل ادامه می دهد؟ چه کسی می داند آدم چقدر باید برای آرزوهایش بجنگد و برا نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 124 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

من منتظرت بودم. کنار پنجره ی رو به باغ، در حالیکه دو قهوه ی تلخ یکی برای خودم و یکی برای تو سفارش داده بودم. منتظر تو بودم که روزی حضورت تمام قهوه های دنیا را شیرین می کرد. این اولین نقطه اشتراکمان بو نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 112 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

می دونی؟ مامانم معتقده آدم وقتی دلش درد می کنه، حالا درده هر طور که می خواد باشه یا هر چقدر که می خواد باشه، اگر آب جوش نبات بخوره خوب میشه. خوبِ خوب! من دلم که شکست آب جوش نبات خوردم، چند بار و هر با نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 110 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52

من در سفر زندگی خودم هستم
و تو در سفر زندگی خودت
من دلیل و علت رنج بردن تو نیستم
و هر قدر هم که آرزویش را داشته باشم، توان از بین بردن آن را ندارم.

دریافتن و تاب آوردن چنین لحظاتی سخت است
با این حال،
اگر تو بخواهی, و اجازه بدهی
می توانم در این مورد تلاش کنم...

+ نوشته ی کریستوفر گرمر، ترجمه دکتر علی فیضی

نیست که نیست؟...
ما را در سایت نیست که نیست؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soheylakaviany بازدید : 99 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:52